سفارش تبلیغ
صبا ویژن


جاده خاطره ها

 

بارونه...

قطره ها که به شیشه میخوره...

دل من بی تاب میشه باز..

مث بچه ها ذوق میکنم و میرم لب پنجره...

بازش میکنم و نفس میکشم...

برمیگردم سمتت و با هیجان میگم:

میای بریم قدم بزنیم..؟

نگاه بی تفاوتی بهم میندازی و میگی..؟

توی این هوای سرد...؟

خالی میشم از شوق...

و باز میشنوم که میگی..:

خیالی نیست بـــانــــو.. آماده شو بریم..

نگاهت باز سرشار از عشق و محبته...

از همونایی که من میپرستم شون....

به نشان تشکر دخترای خارجکی گوشه ی دامنم رو میگیرم و میگم مغسی موسیو..

میخندی و میگی..: دیوونه...

زیر لب طوری که فقط دلم بشنوه، میگم..:

دیوونه ی توام...

 


زیر بارون.. مثل روزهای عاشقی..

دستاتو محکم میگیرم..

میترسم باز گمت کنم..

نمیخوام باز گمت کنم....

 

خاطرات دانشگاهم به روزه..اینجا بخونید...

 

آهنگ وبلاگ:

آهنگ بزن بارون از حمید عسگری

 


نوشتهشدهدرچهارشنبه 92/11/30ساعت 3:17 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin






AvaCode.64