سفارش تبلیغ
صبا ویژن


جاده خاطره ها

 

دلگیرم و دل گیر...

برمیگردم و نگاهت میکنم و میگم..:

خوبه که هستی...

لبخند میزنی و میگی..:

مگه غیر بودن کار دیگه ای هم میشه انجام داد بــــــانــــو..؟

میخندم..تلخ.. و میگم..:

آره.. میشه رفت..

اخمات میره توی هم و میگی..:

من فقط دوتا فعل رو بلدم..

بودن و موندن...

میخندم.. شیرین... و میگم..:

منم فقط عاشق دو فعلم...

داشتن تو.. بودن تو...

عزیز قصه های من...

 

 

زیر بـاران بشینیم که بـاران خوب است

گم شدن با تـــو در انبــوه خیـابـان خــوب است...

با تو بی تابی و بی خوابی و دل مشغولی

با تو حال خوش و احوال پریشـــان خــوب است...

رو به رویم بنشین و غـــزلـی تازه بخوان

اندکی بـوســه پس از شـعـرِ فـراوان خوب است!

مــویِ خود وا کن و بگذار به رویت برسم

گاه گاهی گذر از کـــفـر به ایـمـــان خــوب است!

شـبِ خوبی است بگو حال زیـارت داری؟

مستی جاده ی گیلان به خراسـان خـــوب است!

نم نم نیمه شـب و نغمه ی عبدالباسط

زندگی با تــو... کنار تــو... به قــرآن خــوب است!

"ناصر حامدی"

 

-به همین زودی.. شایدم همین حالا.. من و تو نوشت هام به اتمام میرسه...

حس میکنم نوشته هام تکراری و کسالت بار شدن...

-          -باور کنید نوشته هام مخاطب ندارن.. به پیر..به پیغمبر ندارن... اگه داشتم که الان جای نوشتن اینجا، داشتم غیبت مادرشوور و خواهرشوهرارو میکردم .والااااااااا..

درگوشی: من به این مهربونی و خوبی اصن بهم میاد اهل این برنامه ها باشم؟

 

 


نوشتهشدهدردوشنبه 93/5/13ساعت 10:24 صبحتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin






AvaCode.64