سفارش تبلیغ
صبا ویژن


جاده خاطره ها

من تب زده بیمار و....تو انگار نه انگار
لب تشنه ی دیدار و....تو انگار نه انگار

دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
یک گوشه ی دیوار و....تو انگار نه انگار

از چشم تو افتاده ام و زیر عبورت
له می شوم این بار و....تو انگار نه انگار

دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست
روی دلم آوار و....توانگار نه انگار

من را به گناهی که نگاه تو در آن بود
بردند سر دار و...تو انگار نه انگار

جان می کنم و محو تماشایی و هر روز...
این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار

بی مرگ نشد لایق چشمان تو باشم
حالا شدم انگار و....تو انگار نه انگار

با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه...
من می شوم آزار و....تو انگار نه انگار...


....حسین عابدی....


نوشتهشدهدردوشنبه 95/10/20ساعت 10:48 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin






AvaCode.64