• وبلاگ : جاده خاطره ها
  • يادداشت : زندگي نوشت 1
  • نظرات : 3 خصوصي ، 31 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام 

    وبلاگ قشنگي داري

    خوشحال ميشم به منم سر بزني و نظرتو بگي

    پاسخ

    سلام..ممنون..

    سلام

    باعکسهاي تشييع وتدفين شهدا بروزم

    ياعلي

    + من 
    چه پست پر از غمي پر از بغض....آدم ميمونه چي بگه....حواسم نيس اصلا سلام...خيلي قوي نوشتيد موفق باشيد
    پاسخ

    سلام..ممنون... روزگار غم انگيزه............

    ســـلام

    شمارو بخدا ظرفهارو نديد آقايون بشورن چون دوتا دوتا کم ميشه ..تو اينکارا کلي دست و پا چلفتين...:) .../ اين دنيا اگر به ذهنتون مياد به دلتون مياد پس حتم حتم مال شماتست شايد امروز و شايد همين فردا .....

    پاسخ

    سلام.. اگه خودش خريده خيالي نيس.. بذاريد بشکنه :دي ميرم جديدشو ميگيرم:)) شايد فردا.........
    سلام خوبي ؟ وپ باحالي داري خيلي قالبش خوب بود مطالبش عاليه
    يه سريم به من بزن ببين چطوريه؟///////
    پاسخ

    سلام..ممنون..
    گاهي وقت ها به دور و بريامون توجه نمي‌کنيم اما حتما " يک روز حسرت مي‌کشيم کاش هنوز دور و برمون بودن.. محبت ورزيدن به يکديگر. گمشده ديرين بشريته
    پاسخ

    کاش دير نشه براي محبت کردن... وگرنه يه حسرت هميشگي به دلمون ميمونه.. سلام.. ممنون از اومدنتون...
    سلام
    حس خيلي خوبي تو نوشته هاتون بود
    خيلي خوب ...خيلي عالي...چقدر دلچسب نوشتين
    اين تيکه از نوشته ي من رو باز بخونيد:
    امشب به تو نگاه ميکنم و آرام ميشوم...آب توي صد درجه به جوش مي آيد ...و تو الان داري به سمت آشپزخانه ميروي ، درست جلو چشمانم ليوان را پر از آب جوش ميکني...انرژي نه از بين ميرود و نه توليد ميشود فقط از حالتي به حالت ديگر تبديل ميشود ...و تو الان داري روي ميز را دستمال ميکشي و يک چاي کيسه اي درون ليوان مي اندازي...اگر يک سيم حامل جريان در يک ميدان مغناطيسي قرار بگيرد نيرويي بر آن وارد ميشود...تو روي صندلي نشستي در حاليکه چند تار مويت از روسري ات بيرون زده است و به پيشاني ات چسبيده است....نور بصورت خط مستقيم سير ميکند...و تو به من زل زده اي و لبخند ميزني....

    پاسخ

    سلام..ممنون..:) نه به زيبايي نوشته هاي شما...:) کاش ميشد ذهن رو خوند.. شايد طرف مقابل نوشته ي منم مثل نوشته شما حواسش به بانو بوده.... کاش نگاهش کنه...
    سلام سحر جونم:)
    آفرين چ مامان خوبي ميشي تو... گفتم رفتي سمت اتاق به باد کتک بگيريشون:دي
    پاسخ

    سلاممم:) نه من کلي مهربونم:دي اصن دارم حيف ميشم:دي:دي
    برا همين کاراش کارتون ب طلاق کشيده ديگه :|

    پاسخ

    بس که توجه نکرد بهم..:دي
    هعييييييييييي...
    :)
    پاسخ

    هعييييييييييي..:) سلام..:)
    سلام وبلاگ زيبايي داري ممنون ميشم به سايت من هم سر بزني
    ميکروبلاگ اشتراک گذاري لايو لوک
    ميتوني به آساني مطالب وبلاگتو به اشتراک بگذاري و بازديدشو ببري بالا منتظرتم حتما بيا
    http://www.livelook.ir
    سلام
    همشهرييييييييييييييييييييييييي:))
    منتظر بودم آخرش بگي سرمو از رو ميز برداشتم و از خواب پريدم!!
    راستي ظرف تو سبد خودش خشک ميشه زحمت نکش:دي
    پاسخ

    سلامم همشهري:) نه خواب نبود:دي اره مام همونجوري خشک ميکنيم.. حالا اينجا خواستم کلاس بذارم:دي
    سلام
    قشنگ نوشتي، يه لحظه فکر کردم من دارم اين حرفارو ميزنم :)
    پاسخ

    سلام.. من و تو نداريم فاطمه جان:دي ممنون که اومدي:)
     <      1   2   3      >