وبلاگ :
جاده خاطره ها
يادداشت :
من نوشت 3
نظرات :
2
خصوصي ،
24
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مهناز
سلام سحر خانوم
خوبي عزيز؟ مگه بيام اينجا پيدات کنم...
من چند بار بت اس دادم وزنگ زدم همينطور به پرستو اما جواب ندادين الانم با بدبختي اومدم اينجا آخه يادم رفته بود اسم وبلاگت(بي خوابي زده به کلم آخه دفام نزديکه دعا يادت نره) اما من هميشه يادتونم و دعاتون ميکنم.
دوتا هم اتاقيام کردن هميشه از طرز حرف زدناشون ياد مريم مي افتم يکيش خيلي خيلي باحاله مثل خودت. منم يه زماني هم اتاقيت بودم...يادش بخير
اما خودمونيم همش آذر کاراتو ميکرداااا
ميگم از سوتياي باحالت هم بنويس... از همونا که از خنده از ترس سرپرست قايم ميشديم... ياعلي
پاسخ
سلاممم مهناز خانوم:) خوبي تو؟ اون خطم رو كه سه سالي ميشه فروختم:) بح بح ارشد ميخوني؟ كجا هستي؟ ان شاالله به خوبي و خوشي تموم ميشه و ميري ميشيني ور دل مامانت:دي كلا ما برو بچ كرمانشاه باحاليم هههه.. اذر خدا خيرش بده اره واقعا.. تموم تحقيقات دانشگاهي اون انجام ميداد:)) البته منم كنفرانسشو ميدادم ديگه:) جاش كلي توي شورا صنفي براتون زحمت كشيدم هههه... ازون سوتيها خيلياشو توي اون يكي وبلاگم نوشتم. خيلياشم نميشه نوشت:))) توي همين صفحه وبم سمت راست پايين اسمش هس:) وب خاطرات دانشگاه:) ولي خودمونيما اتاق 64 بهترين اتاق بود برات.ههه كلي ميخنديدي:))) قربونت:)