• وبلاگ : جاده خاطره ها
  • يادداشت : عشق است محرم.....
  • نظرات : 6 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دست ات را به من بده

    دست هاي تو با من آشناست

    اي دير يافته با تو سخن مي گويم

    به سان ابر که با توفان

    به سان علف که با صحرا

    به سان باران که با دريا

    به سان پرنده که با بهار

    به سان درخت که با جنگل سخن مي گويد

    زيرا که من

    ريشه هاي تورا دريافته ام

    زيرا که صداي من

    با صداي تو آشناست.

    به روزم.به ثانيه هاي خستم سربزن