سلام.
تو هيچوقت تنها نيستي..
******
جاي من خالي است
جاي من در عشق
جاي من در لحظه هاي بي دريغ اولين ديدار
جاي من در شوق تابستاني آن چشم
جاي من در طعم لبخندي که از دريا سخن مي گفت
جاي من در گرمي دستي که با خورشيد نسبت داشت
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را ؟!
من کجا از مهرباني چشم پوشيدم؟!
مي شود برگشت
مي شود برگشت و در خود جستجويي داشت
در کجا يک کودک دهساله در دلواپسي گم شد ؟!
در کجا دست من و سيمان گره خوردند؟!
تا دبستان راه کوتاهي است
مي شود از رد باران رفت
مي شود با سادگي آميخت
مي شود کوچکتر از اينجا و اکنون شد