پيام

سحربانو
91/1/26

+ عاشقانه هايي که برايت مينويسم<br>مثل آن چاي هايي هستند که خورده نميشوند...!<br>يخ ميکنند و بايد دور ريخت.......!<br>فنجانت را بده دوباره پر کنم............<br>

*~*~*سعيد*~*~* 91/1/28

رفته اي ....و من هر روز....به موريانه هايي فکر مي کنم...که آهسته و آرام...گوشه هاي خيالم را مي جوند ......تا بي خيال نشده ام....برگرد...............

دلم يک خيابان مي خواهد....مرا با خود ببرد و ديگر برنگرداند......

عکس بسيار زيباســـــــــــــت

ممنون...خودمم دوسش دارم:)

مزه چايي هميشه به همون اوليشه،دومي ديگه طعم اولي رو نداره.......

من چايي نميخورم سحر:دي

من بخاطر تو چاي درست كردم بايد بخوري توي اين هواي باروني ميچسبه چاي و شيريني:)

متاسفانه من فنجان ندارم توي ليوان مخصوص خودم كه ليواني فرانسويست چاي مينوشم ...... چكنم ؟

خب اشكالي نداره:) بدين توي همون ميريزيم براتون:))

سحر حالا که زحمت کشيدي باشه....منم ليوان مخصوص دارم...هور ديده خيليم خوشگله....بذار بيارمش....چاييت جوشيده نباشه ها:))

نخيرررررررررررر ..... من اومدم ياهو مسنجر رو نصب كنم وي پي ان نصب شد .... سرعت نتم خيلي پايين اومده ... اما اين دليل نميشه كه من اول نچشم .... اولين پيشنهاد از من بود بقيه بفرمايند توي صف هههههههههه

چه جالب..جناب راوندي من هم ياهو مسنجر نصب مي کردم:)....حق نقدم باشما....اما تانوبت به ما برسه چاي جوشيده نصيب مون ميشه

چاي از دست سحر بانو باشه .... فرقي نميكنه طعمش !!! اما خواهر زاده من از مشهد اومده بود از بس دختر با مزه اي بود من همش بهش ميگفتم .... سحر بانو !!

چه جالب...نپرسيدن سحربانو کيه؟:)

اينقدر اين اسم بهش مياومد كه انگار حق مسلمش بود .... بهر حال دست هوش رو از پشت بسته بود !!

نخيرررررررررر مثل اينكه بايد از خير چايي گذشت ....... ميرم خودم دم كنم : ديييييي )))))))))))

خواهر زاده تونم اينقدرديرچايي دم مي کنن جناب راوندي؟:)

اون پنج سالش بود

حوصلمون سر رفت ميريم يه جاي ديگه خواستگاري ههههههههههه

!!!!!

هش ساعته ما تو نوبت چايي وايساديم ... الانه چايي شده کهنه دم هزار جوش ..

چايي هاي من هميشه خوش طعمه! توي فلاسك ريختم تازه مونده!:)

ما اشتباه اومده بوديم :)) اينجا قهوه خونه بود : دي )) قليون هم دارين ؟؟؟؟؟؟ هههههههه

سحر ! کارفرهنگي بيشتر به تو مياد...واسه من چايي دم کرده بودي...من ميگم دستت درد نکنه...برو سراغ کارفرهنگيت:)

بله سكوت جان...من اشتباهي چاي دم كردم اينجا!!!

ممنوووووووووووووون بلاي اسماني عزيز:)))

جاي همگيتون خالي .... يه چايي دبش عطري و معمولي رو با هم قاطي كردم با شكلات كره اي آيدين دارم نوش جان ميكنم ..... سيگار رو هم ترك كردم قليون هم نميكشم ...چون كشيدن قليون همانا و كشيدن سيگار هم همان :)) ممنون از دعوت آقاي صياد ..... اينجا هوا بارونيه .... آسمون زندگيمونم حسابي ابريه !!

*دلم يک خيابان مي خواهد....مرا با خود ببرد و ديگر برنگرداند......* واااي سحر اين همون جاده ايه که من آرزوشو دارم....هورهم ميدونه....خيلي وقته دلم اين جاده رو مي خواد...

ياد چاي ديشلمه گل آقايي بخير صد روز هم که ازش ميگذشت بازم تازه و خوردني بود

اون جاده اي هست كه ميره سمت جمكران...از زير پل كه ميگذره دل من هري ميريزه...:(( فك كنم اونجا عالي باشه...به انتهاي قشنگي هم ميرسه.....:(

گل آقا.....خدا رحمتشون كنه....:(

وقتي از زير پل مي گذره ...گنبد فيروزه اي نمايان ميشه...من آروم ميشم...اونقدر که... واااااي دلم چقدر تنگ شد يه دفعه:((

عکس ومتن عالييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي

اوهوم سكوت..:((

ممنون اقاسيد....

كاشكي فنجونشو بده...

نميده...

اين چايي که بازم کهنه دمه .. اي بابا .. همون فلافل به از اين چايي دم کردن شما ..

لايک براي بهترين..فلافل 2500 رو خدا بده برکت :))

:)) خب اين چاي بعد از فلافله:دي