پيام
+
دلتنگم...
مثل مادربزرگ بيسوادي که
هواي بچه اش را کرده....
ولي بلد نيست شماره اش را بگيرد...

♥يک زوج خوشبخت
91/3/18

*سحربانو*
دستــــت را بيـــــــاور ....
مردانه و زنانه اش را بي خيـــــــال.....
دســـــت بدهيم به رسم کودکــــــــــي .......
*سحربانو*
نه شيرينم.. نه ليلا.... من زن افسانه شدن نيستم.... برگرد........
قلم
مگه شما چند سال داريد؟بتون نميخوره
*سحربانو*
جمله رو قشنگ بخون...نوشتم مثل....
قلم
بله دعوام نكنيد ببخشيد
ياسيدالکريم
:(( :((
مريم-142
تشبيه خوب و جالبي بود.
*بنت فاطمه*اظهر
تلفن خونه ي مادر بزرگه من از اين پيشرفته هاست حافظه داره...ولي نميدونم چرا هر وقت مي خواد خونه ي داييمو بگيره اشتباهي ميزنگه خونه ي ما...
ياسيدالکريم
:))
*سحربانو*
:دي اظهر خوبه كه محبته:)
*سحربانو*
:))
اتش دل
اگه مشرف ميشديد نهضت سواد آموزي الان اين مشكلاتو نداشتيد سحر بانو :)
*سحربانو*
گاهي باخودم فك ميكنم من وقتي مامان بزرگ بشم چه باكلاسم چون مامان بزرگ مهندس هستم:دي
*بنت فاطمه*اظهر
آخه جالب تر اينجاست که معمولا منو با دختر داييم اشتباه ميگيره...
*سحربانو*
:)) آخي عزيزم مامان بزرگه ديگه.....
*بنت فاطمه*اظهر
حضوري نه ها...از پشت تلفن...آخه مامان بزرگ منم خيلي با کلاسه...اون موقع امکانات نبوده وگرنه ميرفته دانشگاه...
*سحربانو*
:)) فك كن مامان بزرگامون بشينن پاي نت:دي
*بنت فاطمه*اظهر
خيلي هم خوبه...اول ميرن تو گوگل دنبال يه دعا ميگردن که واسه بچه ها و نوه هاشون بخونن تا عاقبت به خير بشن...
*سحربانو*
:دي يا با نوه هاشون چت ميكنن:))
* کميل *
احسنت ، خيلي زيبا بود
*سحربانو*
ممنون