پيام

سحربانو
91/4/6

+ پشت پا بزن..... پشت پلک نازک کن...... به همه ي زليخاهاي زمان..... يوسف من باش..... تا ابدالدهر يعقوبت مي مانم............

*زهرا بانو* 91/4/8

رفته اي ..... بعضي ها بهش ميگن قسمت...... اما من تازگيها بهش ميگم ...به درک.......

کجايند آنهايي که مي گفتند...... کوه به کوه نمي رسد ولي آدم به آدم ميرسد......! اي بي انصافان....... پس چرا من به او نرسيدم.............

شايد تو كوه باشي و خبر نداري

بايد فکر کنم:دي

بالاخره شما نقش تون مردونه ست که يعقوب باشين يا زنونه (ستاد تشخيس حويت)

:))

اها اينو ميگي:دي خب تو بايد جواب فكرتو بهم بدي:))

سحر:)))....هنوز در حال فکر کردنم خب:دي

يه هفته فكر خوبه؟:))

اممممممممم خببببببببببببببببببببببببببب نمي دونم راستش...آخه شما که مي دونيد من قصد دارم پله هاي ترقي رو طي کنم ولي حالا که خعلي اصرار مي کنين با اجازه بزرگترا بــــــــــــــــلـــــــــه:))

طي کنين يا طي بکشين؟؟ دي:

جناب يا سيدالکريم.....ما که پله ها رو طي مي کنيم حالا اگه شما طي مي کشين اون بحثش جداس:دي

واه واه چه بله اي هم ميگه :دي

از خداتم باشه رسا بود ديگه:دي

استاد سحربانووووووووووووووو اين خانمه بمن حرف بد زد (ايکون گريه سيل اسا)

جناب سيدالکريم دستمال بدم خدمتتون؟:دي

آقاسيد عمري آقايون اشك خانمارو درآوردن حالا برعكس شده و دور ما:دي

لايک واسه خودمون:))

اي بابامن ميگم رو ديوار اين خانمها نميشه يادگاري نوشت :)) کجايين جناب مهاجر که حق مون رو خوردن هي هي

مگه روي ديوار اقايون ميشه؟ اين به اون در اون همه يادگاري كه نوشتيم و حيف شد:)) آقاي مهاجري فك كنم الان تكيه زدن بر سرير پادشاهي و ميوه ميل ميكنند و اينا:دي

در ضمن جناب مهاجري هم کلا طرفدار حقوق بانوانن طرف مان:)))

:))

:) خوبي بهنوش؟ كم پيدايي:)