شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ من که کاري به کار کسي نداشتم... انتهاي خيابان پاييز نشسته بودم ، شعرم را مي نوشتم... از راه که رسيدي... اصلا مشخص بود با قصد و غرض آمده اي... حالا خوب شد... ؟!؟! عاشقت شدم ؛ راحت شدي... ؟! ...
گفت پيري، درد بي درمان بگيري بچه جان...! او دعاي کارسازي کرد و من عاشق شدم.... ...فرامرز عرب عامري
تك درخت
سحر بانو شعر ها و متن هاي خيلي خوبي ميذاريد..خيلي دوستشون دارم:) ...ميشه گفت: جانا سخن از زبان ما مي گويي...
تك درخت
مخصوصا اين شعري که تو نظرات گذاشتي
سلام..ممنون.. زيبا ميبينيد.. نظر اول هر فيد، از فيداي قبليمه:)@};-
*مهاجر*
شعر نوشتن در انتهاي خيابان پاييز گناه کمي نيست
مريض بوده لابد...
لابد انتهاي خيابون، خونه شونه:)
خيلي قشنگ بود.... چه کوچه خيرداري بح بح =)
خخخ تو هم برو اون سر کوچه:دي:دي
*ليلا*
:) @};-
:*
:-D
*مهاجر*
خداييش هم بعضيا مرض دارن ...
:-|
{a h=jadekhatereha} سحربانو {/a} @};-
* وکيل *
سري فيدهاي دخمل چادري از سحربانو:)
*سحربانو*
رتبه 31
81 برگزیده
10037 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top