پيام

سحربانو
94/9/8

+ يکي از سوالايي که وقتي ازم پرسيده ميشه سعي ميکنم نشنيده بگيرم و صحنه رو با آرامش ترک کنم ، اينه : . . . . . . . . آب کتري جوش اومده ؟ لامصب عواقب بعدي ناجوري داره!!! قوري رو بايد بشوري! چاي رو دم کني! صبر کني رنگ بده! يه سيني چايي بريزي! اصلن مسير زندگي آدم به کل عوض ميشه والااااااا:دي

يک فنجان قهوه به سبک 94/9/12

تازه اگه يه مهمونم داشته باشي چاي ليواني و پررنگم بخوره که ديگه هيچ=)

چقده نازه اين ني ني... دالي:D

فک کن مهمون وخت نهار ترشي هم بخاد..ترشي هم توي انباري باشه!:دي

ههههه:D اوووووف

عجب دختراي تنبلي....:)

خخخخخB-)

برو برو.براش بيار ارزشش رو داره :D ممکنه توام يه روزي توچند ساله اينده بخاي بري خونه شون

سنگ صبور بيرون که جرئت اعتراض نداريم و کوزتيم:دي حداقل اينجا دردودل کنيم:دي

خودتونو بايد آماده کنيد واسه از اين بدتراش....مثلا فکرشو بکن سر ناهار بچه چهار سالتو مجبوري ببري دستشويي بزرگ....:)

:D اوووووه ... ميگيم مادرجون وايسا بعداز نهارx-(

اونوقت بعد ناهار مجبوري کل خونتونو گند زدايي کني....گلاب به روتون

به هر حال انتخاب با خودته :)

:D :D :D عزيزم فاجعه س... سحر بهتره بري اب کتري رو با دل و جون پر کني

وااا سنگ صبور:دي منم ازين کارا کردم ولي نه سر نهار:دي

آيدا جون اصن يه وعضييييي:دي

اخي کوزت جون... از همون بچگي خانوم تنارديه نذاشته راحت باشي

من يه دوره کامل مادري کردم واسه عليB-)

خانوم تنارديه با همين حرفا خامت کرده ديگه..... دوره هاي مادري براي سحر گذاشتم....خخخخخخخ

خخخخخخخ چيکار کنم مجبورم مجبور:دي

اخه اينکارو نکني... غذا و جاي خواب نداري سحر ميدونم درکت ميکنم.... هعععععي

ههههه:دي همونو بگوو:دي

راست گفتي....واقعا که درسته....نه دروغ گفتم.:-|

: )

مادر سريالات شروع نشده=)

يه ساعت مونده:) واقعا نگاه نميکني؟؟

مامانم نگاه ميکنه منم مجبورم صداشوم ميشنوم... :D

کاراي شرکت مونده وخت نميکني نگاه کني فيلم؟:دي

آخ آخ گفتي نه جون تو سحر.... از 24ساعت 25ساعت کار ميکنم.... خوش بحالت بيکاريB-)

بله بله ملتفتم بهرحال خرج مهموني باس درآد:دي

واااااااااااااقعا همينجوري دارم آذوغه جم ميکنم مثه مورچه:D

خخخخ:-D

مهمون داري نکشيدي..... هعععععي... مهمون من مهمون که نيست :D

خخخخخ ماهه ماه:-D

ايششش.... مادر فولاد زره س:D

من سعي مي كنم با صداقت برخورد كنم ، يا ميگم حالشو ندارم يادر يك توفيق اجباري ثواب درو مي كنم ... والااااا

صداقتتون چ واکنشي داره? الان خوبيد?: دي

:D عوضش چايي ريختنو خوووووووووووب ياد ميگيري :دي

خووووووووب بلتمB-)

خداروشكر تو خونه فقط باباي محترم چايي ميخوره و روزي يه بار يا يه روز درميون يه بار دم ميكنيم:)

حرف امروز جدددددددي:-o نگو .... ما روزي دوبار چاي دم ميکنيم و.خودم از همه بيشتر چاي ميخورمB-) حتي کسيم خونه نباشه من چاييم برقراره..... همين الان يه ليوان بزرگش کنارمه... بفرماييد چاييB-)

نوش جان عزيزم:) آره جدي ولي متاسفانه دامادهامون چايي ميخورن و اونا بيان بايد دم كنيم... من گاهي كه هوس كنم مثلا هفته اي يه بار ممكنه بخورم:)

دقيقا!!! به خاطر همين تو خوابگاه من هيچ وقت چاي درست نميکنم خيلي دردسر داره!! هميشه مصرف کننده هستم !

:) اتفاقا تموم 4 سال رو هميشه من صبحونه حاضر ميکردم و بچه ها رو از خواب بيدار..:) هيچ وخت هم ازين قضيه ناراحت نبودم و سختم نبود:)

منم همينطور بودم هععععععععععي نميدونم ما کوزتيم يا از همون بچگي خون مادرانه توي رگهامونه...

نتيجه صداقت ميشه كوزت شدن ، البته از شوخي گذشته خوبه آدم فعاليت و تحرك داشته باشه اما بده اطرافيانت وقتي ديدند تو حرف گوش كن و سر به راهي بيشتر بار رو به دوش تو بندازن ،يكي چاي دم كنه يكي ديگه بريزه يكي ديگه استكان ها رو بشوره قشنگ تره تا اينكه يكي كار كنه بقيه فيض ببرن ، فرهنگ همكاري كردن تو اخلاق اسلامي جا داره ...

=) اون که بعله

بله در اون که شکي نيس:) مطمينا اونا هم در کاراي ديگه کمک ميکنن:) منکه سحرخيز بودم خودم خواستم که انجام بدم:) کجايي جووني يادت بخير:-D