جاده خاطره ها
چقدر خالیه جای عکسات توی آلبوم زندگیم... چقدر حس میکنم نبودنت رو.... گرمای دستات...نوازش نگاهت... دوری ..خیلی دور.... مدتهاست دلم شونه هات رو میخواد برای یه گریه ی سیر.... از اونایی که تو هم با من گریه کنی.. و آخرش بهم بگی دیگه بسه دیوونه... نیگا منم به گریه انداختی.... پ . ن : کاش میشد باز باهم باشیم... خاطرات دانشگاهم بروزه..اینجا بخونید..
نوشتهشدهدرجمعه 92/2/27ساعت
6:38 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |