جاده خاطره ها
غمگینم... قد تموم هق هق های کودکی.... ناخوشم... دکتر علت را.. فرو دادن بغض های زیاد تشخیص داده.... دستانم را بگیر و دورم کن... از خودم...خودم...خودم... می خواهم تو شوم.... غرق شده ام... در تو و رویای تو.... کمکم نکن... اینگونه مردنم آرزوست.... تب دارم و .. میسوزم... بیا و بیدارم کن... از این کابوس همیشگی... پی نوشت: مسافر مشهد الرضام... دعا میکنم برای دل به کما رفته م...که تموم شه و دیگه نفس نکشه...
نوشتهشدهدریکشنبه 92/6/10ساعت
12:23 صبحتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |