جاده خاطره ها
دلتنگی.. کاش می فهمید... هرجا.. هروقت نباید بارید... کاش می فهمید مثلا اگر میان یک شادی.. یا اگر توی خیابان.. بین سیل آدم ها ... ببارد... دیگران به او می گویند دیوانه... دلتنگی باید بفهمد که نباشد.. نیاید... یا اگر آمد، بنشیند یک گوشه دل.. آرام و موقر... تا بیاید فصل بارش و ببارد... ببارد با بغض آسمان... پاییز لطف داره به دلهای دلتنگ... لطف داره که مهر تموم نشده بارید... لطف داره به من... نم بارون و بوی خاک و حتی روزای ابری و دلگیر پاییز رو به هیچ بهار و تابستونی نمیدم... خاطرات دانشگاهم بروزه..اینجا بخونید
نوشتهشدهدرچهارشنبه 93/7/30ساعت
9:42 صبحتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |