جاده خاطره ها
هی طفره می روی و دلم منگ می شود! هی پای عشق می شکند! لنگ می شود! از بس نفس کشیده دلم در هوای تو... دارد سراسر بدنم سنگ می شود! وقتی صدای پات می آید, تمام شعر مجذوب این صدای خوش آهنگ می شود... اینجا کنار بوسه ی من ایستاده ای در ذره ذره ی بدنم جنگ می شود! انصاف نیست این همه دوری! چرا؟! چرا؟! تا می رسد به من لب تو ننگ می شود! از بس به لحظه لحظه ی تو فکر می کنم دارد دلم برای خودم تنگ می شود! پر می شود تمام من از این تمام ها کم کم حضور سرخ تو بی رنگ می شود... پرتو پاژنگ
نوشتهشدهدرچهارشنبه 94/1/26ساعت
2:6 عصرتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |