جاده خاطره ها
دوست دارم بروم سر به سرم نگذارید گریه ام را بــــه حساب سفرم نگذارید دوست دارم که به پابوسی باران بروم آسمــان گفته کـــه پا روی پرم نگذارید این قدر آئینه ها را به رخ من نکشید این قدر داغ جنــون بـر جگرم نگذارید چشمــی آبـــی تـر از آئینه گرفتارم کرد بس کنید این همه دل دور و برم نگذارید آخـرین حرف من اینست زمینی نشوید فقط از حال زمین بی خبرم نگذارید .... ناصر حامدی
نوشتهشدهدرسه شنبه 94/2/29ساعت
10:47 صبحتوسط*سحربانو*نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |