تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت...
غیر از تو، من به هیچ کس انگار هیچ وقت...
اینجا دلم برای تو هی شور می زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت...
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باورم نمی شود اخبار هیچ وقت...
حیفند روزهای جوانی نمی شوند
این روزها دو مرتبه تکرار، هیچ وقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بودهام برات سزاوار؟ هیچ وقت!
بگذار من شکسته شَوَم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ وقت...
زنده یاد نجمه زارع
جاده خاطره ها
همین دقیقه، همین ساعت ... آفتاب، درست کنـــار حوض، کمــی سایه داشت روز نخست تو کنـــج باغچه، گلهای سرخ می چیدی... پس از گذشتن یک سال یادم است درست ببیــن چگونـه برایت هنـــوز دلتنگ است کسی که بعد تو یک لحظه از تو دست نشست چقــدر نامــــه نوشتـــم ... دلــم پر است چقدر امید نیست به این شعرهای ساده ی سست دوباره نامه ی من... شهر بی وفا شده است چــه خلوت است در این روزها اداره ی پست! نجمه زارع
Design By : Pars Skin |