جاده خاطره ها
بارونه... قطره ها که به شیشه میخوره... دل من بی تاب میشه باز.. مث بچه ها ذوق میکنم و میرم لب پنجره... بازش میکنم و نفس میکشم... برمیگردم سمتت و با هیجان میگم: میای بریم قدم بزنیم..؟ نگاه بی تفاوتی بهم میندازی و میگی..؟ توی این هوای سرد...؟ خالی میشم از شوق... و باز میشنوم که میگی..: خیالی نیست بـــانــــو.. آماده شو بریم.. نگاهت باز سرشار از عشق و محبته... از همونایی که من میپرستم شون.... به نشان تشکر دخترای خارجکی گوشه ی دامنم رو میگیرم و میگم مغسی موسیو.. میخندی و میگی..: دیوونه... زیر لب طوری که فقط دلم بشنوه، میگم..: دیوونه ی توام... زیر بارون.. مثل روزهای عاشقی.. دستاتو محکم میگیرم.. میترسم باز گمت کنم.. نمیخوام باز گمت کنم.... خاطرات دانشگاهم به روزه..اینجا بخونید... آهنگ وبلاگ: آهنگ بزن بارون از حمید عسگری
Design By : Pars Skin |